بحران مرغ در ايران/ تازه كردن حافظه‌ها

چاپ

altآن ها كه امروز كشور را «بحراني‌» خوانده و مي‌گويند: حضورشان در صحنه انتخابات به علت بحراني بودن شرايط است، آن روزها را فراموش كرد‌ه‌اند. شايد نيم نگاهي انداختن به روزهاي گذشته باعث شود معناي «بحران» را درك كنند.
* تيرماه سال ۹۱ ايران درگير يك بحران شد. اين بحران تا آنجا پيش رفت كه صدايش در جهان پيچيد. به اين معنا كه همه دنيا فهميدند

در ايران مردم دچار مشكل معيشت هستند. براي آنكه مواردي كه مطرح مي شود جناحي و گروهي تعبير و تفسير نشود بخش‌هايي از گزارش «راديو چين» از اين بحران را در زير به صورت خلاصه مي‌خوانيد تا ببينيم در چه شرايطي قرار داشتيم:
* به گزارش رادیو بین‌المللی چین (CRI) از تهران، افزایش قیمت ناگهانی مرغ از هر کیلوگرم ۳۸ هزار ریال به کیلویی ۶۵ هزار ریال، جامعه را شوک زده کرد و در مواردی قیمت این کالای پروتئینی تا کیلویی ۸۰ هزار ریال نیز رسیده است
* فرمانده نیروی انتظامی از نمايش صحنه‌هايي كه بازيگران در آن مرغ مي‌خورند در تلويزيون انتقاد كرد و گفت: باید در نظر داشته باشیم که شاید فردی نتواند مرغ بخرد و آن فیلم‌ها را ببیند و با مشاهده این فاصله طبقاتی، بگوید که حالا خودم چاقو به دست می‌گیرم و حقم را از پولدارهای جامعه طلب می‌کنم
* خانه مطبوعات استان گیلان برای راضی نگاه داشتن فضای مطبوعات، به خبرنگاران و کارکنان نشریات این نوید را داده که می‌توانند با ارائه کارت شناسایی، مرغ با قیمت ۴۷ هزار ریال دریافت کنند.
* مردم در هوای گرم ساعت‌ها در صف منتظر می‌ایستند. این در حالی است که به علت تقاضای بالا و عرضه ناکافی، نیمی از شهروندان با دست‌های خالی به خانه بازمی‌گردند. اينجاست كه درك مي كينم چرا شعار ما بايد اين باشد: به عقب بازنميگرديم چرا كه هنوز نيمه راهيم.

 

داوود حشمتي/ ایانا